هیهات که بردند...

ساخت وبلاگ
باز من حالم خوش نیست اومدم اینجا افتادم به نوشتن. اما این بار حال بدم با همه ی حال بدهایی که باعث می شدند بیام اینجا و بنویسم فرق می کنه. اوضاع زندگیم رو به راه ه، همه چیز به لطف خدا و تلاش و زحمت و سختی طاقت فرسای من و مارتی، جور و درست شده و زندگی چرخش خوب می گرده و من و اون به شدت در پی قوی تر کردن خودمونیم، سخت کار می کنیم و هم زمان تحصیل می کنیم برای آینده بهتر. بعد دو سال درمان طولانی هم الان حالم درست شده و با یک رژیم خاص و مشکل و نسبتا گرون قیمت سرپام و شکایت چندانی ندارم فعلا. حالا میشه پرسید پس چته و چرا حالت بد دیگه؟! حالا می گم.

همه چی از گشتن به دنبال یک کلمه شروع شد، که از بس این صفحه آن صفحه کردم و هزار و یک مطلب و مقاله و سایت رو خوندم که حالا مطمئن نیستم اول اولش چی بوده؛ اما فکر می کنم به خاطر وجود اسم یک نفر در محل کارم بود, اسم یارو "نادر" است, که من اشتباها، البته کسی بهم اطلاعات غلط داد که این اسم کاملا ایرانی است و البته که نیست از ریشه ی "ندر" است که ندرت هم از اون میاد، به هر حال، در آوردم طرف مصری است. به دنبال این جریان و این موضوع که از قبل می دونستم جشن نوروز یکی از جشن های بسیار جدی برگذار شونده در مصر است و خیلی مهم و فراگیر، خواستم بدونم از کجا و چه طریق فرهنگ ایران در مصر این طور نفوذ کرده؟ به دنبال پاسخ این سوال، در فرهنگ نامه ای به انگلیسی به مقالاتی رسیدم که از تسخیر مصر و حکمرانی یکی از پادشان هخامنشی در دوره ای 11 ساله در مصر صحبت شده است، که البته حکمرانی دوم پارسیان بر مصر نامیده میشه، اسم شاهش رو هم نمی تونم بخونم، مطمئن نیستم چیه و به فارسی چی جوری تلفظ می شه. از نوادگان کوروش بزرگ هخامنشی است. به هر حال، در همین از این مقاله به آن مقاله و از هر کلمه به یک چیز تازه رسیدن ها، به یک سری عکس از اشیاء کشف شده از نقاط مختلف ایران رسیدم، که جام های طلا بودند. رو چه حسابی نمی دونم ولی گیر دادم که فلان جام، که جامی است طلا با نقش سه شیر، که سر شیرها به بیرون جام به شکل سه دسته، روی جام تعبیه شده، بسیار هنرمندانه است، گیر که الان این جام کجاست، هیچ جا گیرش نیاوردم، در همین گشت و گذار، جام ها و ظروف طلای بسیاری از ایران باستان یافتم، که در سراسر جهان در موزه ها پراکنده هستند، از موزه ی نیویورک گرفت، تا موزه ای روسیه و ژاپن.. خوب خبر داشتم که اموال این سرزمین در سراسر موزه های دنیا پخش و پلاست، چون توو موزه ها بوده، اینقدرها دردم نمیومد، اما به دنبال یافتن جام طلای شیرها، به صفحه ای رسیدم، که در صفحه ی فروش عتیقه ها بوده، این جام در سال 2009 به قیمت 4600$ دلار آمریکا، در این صفحه به یک خریدار خصوصی فروخته شده، این جام در سال 1914 در کلاردشت مازندران پیدا شده بوده، از اموال موزه ی ملی ایران باستان بوده، ظاهرا این جام را از اونجا دزدیدند و در یک حراج یک خریدار خصوصی آن را خریداری کرده! بد جوری شوک شده بودم، نه که ندونم توو حکومت ایران اطلاعات سپاه یکی از کارهایی که می کنه دزدن عتیقه ها و خروجشون از کشور و فروش آنهاست. اما چیزی که شوکم کرد فروش علنی در اینترنت بود، به دنبال فهم این موضوع متوجه شدم این خیلی عادی است انگار، گوشواره ی طلای هخامنشی به قیمت 36000 دلار در سال 2005 فروخته شده به یک نفر در اروپا و اصولا اینترنت پر از این فروش هنرهای باستانی ایرانی، جواهرات و جام های طلایی و غیره و  غیره، متعلق به صدها سال پیش! حیرت کردم که چه وقاحت آشکاری، دزدی توو روز روشن شنیده بودیم، اما دیگه فروش مال دزدی که صاحبش معلوم است، توو روز روشن بلندگو دست بگیره و جار بزنه برای فروش... خوب دیگه این رو نمی دونستم که فهمیدم. این شد که حالم دگرگون شد، همین جوری بی خودی! از قدیم می گفتیم ما ایرانی ها، مال بی صاحب .. حکایت همین بی صاحابی ایران و حکومت دزدش است، خوب همه چی رو به تاراج بردند و می برند، از آب و خاک و نفت و طلا تا نخبگان و مردمان و فرهنگ، همه رفت و چیزی از ایران نمی ماند جز نامی بر اموال دزده ی آن در چند موزه ی جهان.. 

هیهات

مستاجرهای تازه ی ما...
ما را در سایت مستاجرهای تازه ی ما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : anarschist بازدید : 121 تاريخ : پنجشنبه 15 اسفند 1398 ساعت: 4:00