فارسی شکر است و ..

ساخت وبلاگ

یک موقعی دوست داشتم نویسنده بشم. یعنی آرزوم بود نویسنده بشم. اما حالا انگار جرف هایی برای نوشتن ندارم. نمی خوام برای کسی قضه تعریف کنم. قصه های نگفته ای که خشک شدند در کویر راه زندگی ام. زندگانی خواه تیره خواه روشن...

چقدر این شعر باز باران با ترانه را دوست داشته و دارم: روان و لطیف است، همچو باران

نوشتن طعمش خوبه. فارسی شکر ه. با وجودی که انگلیسی بسیار زبان غنی و پریست که روح من هم تصورش را نمی کرد. اما فارسی به دهن من ه فارسی زبان به راستی شکر ه و هیچ زبان هرچند قدرتمندتر و وسیع تر و مدرن تر دیگری، به گرد طعمش هم نمی رسه برام.

واقعا دیگه برم بخوام.

مستاجرهای تازه ی ما...
ما را در سایت مستاجرهای تازه ی ما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : anarschist بازدید : 34 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1402 ساعت: 17:45