مستاجرهای تازه ی ما

متن مرتبط با «نازک» در سایت مستاجرهای تازه ی ما نوشته شده است

ماه نازک

  • بیست و پنج نومبر است. مثل اینکه در ایران ۳ آذر است. سال ۱۴۰۱. ایران بیش ار ۷۰ روز ه که شلوغ ه. هنوز مردم پیروز نشدند.دیروز تنکس گیوینگ بود. الان ساعت ۵ عصر است یعنی یک دقیقه مونده به ۵. با بزگ رفته بودیم بیرون. مارشال. صابون خریدیدم، ۴ تا. موقع برگشتن، تقریبا جلوی شهرداری هولبروک، توو آسمون، ماه نازک رو دیدم. خیلی کمان بزرگی بود، از همه ی ماه هایی که دیده بودم حلالش گردیش بیشتر بود یک چیزی شبیه دو سوم یا بیشتر دور بشقاب، خیلی نازک. ماه نازک را دیدم.مدتیست احساس می کنم دلم می خواد کاری انجام بدم. یک چیزی خلق کنم. اما هیچ چیز خاصی نبوده. امشب تو کوآرا دنبالش گشتم و به یک لغت رسیدم Anhedonia این لغت برای مرحله حادی از بعضی بیماری ها است که بیمار دیگه علاقه ای به آن چیزهایی که قبلا بهشون علاقه داشت نداره. ازشون لذت نمی بره در حالت شدیدش غذا نمی خوره دیگه. سکس نمی کنه با دیگران نمی گرده. در اثر دو بیماری روانی ایجاد میشه که مشکلم نبود و اما در اثر بیماری مزمن هم به وجود میاد که برای من به نظر در اثر آی بی اس من ایجاد شده. و البته نه برای از دست دادن علاقه ام که وادار شدن به انجام ندادنشون بخاطر بیماری. یک حوصله سررفتن عمیق و شدید دورنیست. خیلی برام صدق می کنه. نه تفریحی دارم. نه دوستی. با خانواده هم رابطه ای نیست. هوا خراب شده و نمی تونم توو حیاط برم. بیماریم باعث شده از خوردن ۹۵٪ چیزها امتناع کنم. تفریحات کمی که علاقه دارم انقدر گران قیمت هستند که دسترسی بهشون ممکن نیست. و هم کلامی که مصاحبتش لذتی دو طرفه باشه هم نیست. همه ی این ها موجب سررفتن شدید حوضله ام شده و حالم خراب شده. ماجراهای این دوماه و اندی ایران هم غم سهمگینی به درونم ریخته. این ها همه و همه موجب حال بدم شده.Adblock, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها