مستاجرهای تازه ی ما

متن مرتبط با «جنبانک» در سایت مستاجرهای تازه ی ما نوشته شده است

دم جنبانک های دوست داشتنی شهر من..

  • مهاجرت کار سختی ه. این حرف من ه، و خیلی ها گفتند می دونم. حتی در روانشناسی این واقعه را از دست دادن عزیزان هم سهمگین تر می دانند. اما حالا فقط دارم جس خودم را میگم.من هرگز ایران ایرانی ها رفتار افکار و فرهنگشون رو دوست نداشتم. تنها چیزی که به راستی ازش دوست داشتم زبان فارسی بود و چیزهایی هم بود بعد از آن که در مقایسه با زبانش آن همه گسترده نبوده اما معماری اصیل ایرانی و بعضی از گذشته ها و گذشتگان ارزشمندش همچون خیام بزرگ، خوارزمی نظامی و حافظ وو را دوست داشته و دارم. غذاهاش رو نمی تونم بخورم اما ترکیب بندیشون بسیار بامعنا بوده و اینکه از کجا به اون یا این علوم ترکیب خوراک رسیده بودند هم برام جالب ه.به هر حال منظور اینکه من هیچوقت خیلی ایرانی ندونستم خودم را و بیشتر به خاطر اخلاق و فرهنگ بسیار متفاوتم بوده که خیال می کنم بخش عمده اش بخاطر گذشت کودکیم در غرب بود.از خماقت و بی دانشی اکثریتی، از تعصبات و خریت ها و دروغ گویی هاشون، از همه اشون تنفر داشته و دارم بخصوص خر مذهبی ها و حقه باز مذهبی هاشون که *چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند*(خافظ)به هز خال کمتر کسی چون من مهاحرت باید براش آسون بوده باشه، بخصوص از جهت فرهنگی و دلبستگی فرهنگی نداشتن. و همینطور هم بوده نسبتا، اما امروز بعد از نزدیک به ۲۰ سال که تقریبا هرگز به ایران بر نگشتم، دلم برای یک چیز تنگ شد، و این بار اول نیست. دلم برای *دم جنبانک* های باریک و کشیده ی دوست داشتنی که در اطراف نهر و دریا و شالیزارهای شمال می دیدم تنگ شد. هرگز دلم برای دیدن یکی از آن احمق های مذهبی و هیچی ندیده و نفهمیده تنگ نشده و نمیشه، اما ای وای از دم جنبانگ های قشنک اطزاف ساری، ساری شهر بوی بهار نارنج. عطر مورد علاقه ام که همین الان کنار , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها